جدول جو
جدول جو

معنی خورده چش - جستجوی لغت در جدول جو

خورده چش
کسی که چشمهای کوچک و ریز داشته باشد، چشم جمع شده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُرْ دَ چِ مَ)
دهی از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 14هزارگزی شاه بلاغ. این دهکده در دشت قرار دارد با آب و هوای سردسیری و 260 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لوبیا. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ کَ دَ / دِ)
مطبخی. طباخ. آشپز. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). خوردی پز. خوراک پز
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
ضعیف. فقیر. گروهی از مردم که کفاف زندگی روزمره را بسختی دارند. خرده پا
لغت نامه دهخدا
تصویری از خورده پز
تصویر خورده پز
طباخی آشپز خوردی پز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورده پا
تصویر خورده پا
ضعیف، فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
بی حیا، دریده
فرهنگ گویش مازندرانی
وقیح، پر رو
فرهنگ گویش مازندرانی
کوره چش
فرهنگ گویش مازندرانی